همیشه به عنوان یک شوخی خودم را یک گرگ تنها معرفی میکردم و خب طبیعیه که دور هم زمانی را میخندیدیم ولی من مثل آنها نمیخندیدم

سکوت در جمع

چگونه ساکت باشیم؟ 


 امروز در جمع خانواده و فامیل سر سفره نشسته بودیم و جای شما خالی داشتیم غذا میخوردیم .
در همین حین بحثی باز شد که حتی یادم نمیاید موضوعوش چی بود فقط این را میدونم که اگر چند کارشناس با سابقه بالا در آنجا نشسته بودند اینگونه آنالیز و تحلیل نمیکردند.
بماند که زمانی را به غیبت و معایب دیگران و حسن انجام کارها توسط خودشان صحبت کردند
باورتان بشود یا نه من برای تک تک حرفای آنها جواب های درست و قانع کننده داشتم ولی 
1) جوابای من مناسب جمع نبود و ممکن بود باعث ناراحتی بشود
2) ثانیا که چی بشه؟
مثلا جوابشو دادم که خاله بلقیس اینا کار بدی نکردند و این تو هستی که از روی حسودی داری این حرف را بزنی و این تو هستی که اشتباه میکنی. ولی به نظرتان اون دوست عزیز نگاهی پر از اشک به من میکند و میگوید " با این حرف من را دگرگون کردی" البته ممکن است این را بگوید ولی بعدش باید شاهد قهقه های بلند جمع باشید


با خودم فکر کردم سکوت چقدر میتواند عجیب و جالب باشد، میتواند شما را متفکر نشان بدهد درحالی که عده ای فکر کنند ناراحت و یا چقدر خجالتی یا منزوی هستید. در هر صورت که چه؟ 
به نظر من کسی که توانایی سکوت کردن دارد و صحبت نمیکند و میداند جواب دادن و حاضر جوابی مهارت خارق العاده ای نیست خیلی بیشتر مورد تحسین دیگران واقع میشود حتی اگر اتهام های انزوا و گوشه گیری به او وارد شود.


مقالات زیادی در مورد سکوت نخوندم ولی در حد دو الی سه کتاب و در حد چندین مقاله نیز مطالعاتی داشتم نتیجه اینکه سکوت یعنی شما میتوانید کسی را ناراحت نکنید، سکوت یعنی شما مهارت زیادی در کنترل خودتان دارید، سکوت یعنی شما به فکارتان اهمیت میدهید


کار سختی است وقتی کسی دارد به شما حرفی میزند که احساس خوبی نمیکنید سکوت کنید ولی بعد از اینکه چیزی نگفتید به ظاهر دوست زرنگمان نگاه کنید، چی میبینید؟ پریشانی؟ انتظار؟ او این حرف ها را زده تا شما را ازرده خاطر کند تا شما جواب بدرد نخوری بدهید و بگوید " چرت و پرت نگو" و به قول خودش این جدال تاریخی سیاسی را پیروز شود.


میدانید بزرگترین درد چیست؟ دردی که از درون باشد فکری که از درون شما را بخورد.

 وقتی سکوت میکنید یعنی یک پرونده باز در ذهن طرف مقابل جای میگذارید و او هرچند اول حس خوبی دارد که شما نتوانسته اید جوابش را بدهید ولی به مرور در خودش غرق میشود ، در فکر هایش.


حس میکنم منتظر هستید تیتر بزنم که 3 راهکار موثر برای سکوت در جمع نه؟ ولی واقعیت تلخ تر از این حرفاست دوست خوبم، راهکارش جز در دستان خودت نیست در اینکه بتوانی خودت را کنترل کنی و حرفی بی فکر نزنی 
سکوت خود درمانی موثر است ولی ساختن این دارو کمی تلاش میطلبد

۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۵۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد علی

صبح اول

صبح ها بنویس هرچه به ذهنت می آید

میگویند برای تقویت نویسندگی باید صبح ها یک برگه و مداد یا خودکار یا قلم برداری و شروع کنی به نوشتن و اصلا توقفی نداشته باشی و هرچه به ذهنت می اید را بنویسی و اگر چیزی به ذهنت نیامد همان را تکرار کن همان را تکرار کن همان را تکرار کن تا چیزی یادت بیاید خب من هم دارم همینگونه مینویسم و اصلا هدفم اینه در سلسه مراتب صبح ها این را بدانید که فقط می نویسم و شما نیز با تراوشات ذهن یک آدم ساده که خودش را گرگ تنها معرفی میکند اشناشوید


نمیدانم ولی امروزه خیلی به چهارچوب ها و قوانین اهمیت میدهیم و در جستوگر قشنگ گوگل لازم است شما بزنید چگونه تا او هزاران احتمال از سوالات بنیادی وجودی انسان را برای شما پیش بینی کند.
جالب زمانی است که شما یکی را انتخاب میکنید و میلیون ها سایت فقط به زبان فارسی برای شما به نمایش داده میشود و شما با خود میگیویید ارسطو جایت خالی که چقدر فکر کردی جواب این سوال را بدهی ولی الان همه بدون آنکه چیزی از مفهوم آن بدانند دارند برایت تولید محتوا میکنند

خب از همه اینا که بگذریم من نیز اطلاعات زیادی ندارم و به قول مارک منسن در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها همه ما اشتباه میکنیم حتی زمانی که من این را میگویم

راه حل؟ راه حلش اینه که پیوسته یاد بگیری و رشد کنی تا کمتر اشتباه بکنی 


خب مثل اینکه تراوشات ذهن مریض یک گرگ تنها فعلا در مورد اشتباه کردن و این همه محتوای عجیب و دوست داشتنی است.
راستش من خیلی علاقه ندارم تولید محتوای خاصی توی این وبلاگ بکنم مثل این می ماند دوستانتان بیایند مهمانی شما و شما بخواهید در مورد اگزیستانسیالیسم یا در مورد نظریه هایی که تازه خواندید باهاشون بحث کنید


خوبه هر از چندگاهی به حرفای ذهن گوش بدهیم و کمتر به او بگوییم خفه شه چون خانوم یا اقا قلبه در حال گفتن چرندیاته

۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد علی

اولین نوشته سخت است

اولین بار هیچکس نگاهت نمیکند


وقتی برای اولین بار کاری را شروع میکنی هم هیجان انگیز است و هم ترسناک. هیجان انگیز چون کار جدیدی را قرار است انجام بدی و برایت تازگی دارد، ترسناک است چون برای کسی جز خودت نمینویسی.

این میل ما به دیده شدن است که اولین ها را اینقدر سخت میکند. دوست دارم زیاد بنویسم، دوست دارم هرچه به ذهنم میاد بنویسم و چقدر خوب که هزاران ایده در مورد حرف زدن داریم.


خب برای معرفی همانطور که از اسم وبلاگم مشخص است یک گرگ تنها هستم. شاید به خاطر اینکه هنوز مجردم این اسم را انتخاب کردم، نمیدانم ولی این را بدان که خیلی هم اجتماعی هستم و هر ازچندگاهی به لوسی متهم میشوم.


اما برای شروع فقط همین را بدان که اسم من محمدعلی است. اسم شما را هم نمیپرسم چون بعید میدونم کسی این مطلب را بخواند 


ولی اگر اتفاقی این مطلب را دیدی و حوصله داشتی اسمتو بنویس تا لبخندی که موقع تایپ کامنت داشتی را منم بزنم.


محمدعلی هستم یک گرگ تنها

۱۱ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد علی